لبخندهای تو ....       بشارت راستین یک صبح است ...      

لبخندهایی که آفتاب را به آتش بازی و غنچه را به شکفتن وا می دارد ..  

بی تو هرگز ...  

هر چه می خواهد دلم .. آن می خواهد زندگی بی تو مرا نیست ...

بی تو آرامم نیست .. بوسه ات دل می برد .. جان می دهد ...  

بجز شام سیاهی .. تو مرا پرتو مهری .. تو مرا بخت سپیدی ...